من سام هستم


ممکن است 2 سال پیش یا همین عید امسال فیلم بلند سینمائی " من سام هستم " را دیده باشید. ، بازی ارزنده شون پن و سایر بازیگران آن بیاد ماندنی و آن را در ردیف آثار شاخص و قابل تامل در میان فیلم های سینمای امریکا ساخته است. بمناسبت 12 آذر روز جهانی معلولان شبکه اول سیما در برنامه خوب " سینما یک " تصمیم به پخش مجدد آن دارد که پنج شنبه شب همین هفته ( پس فردا ) انجام خواهد شد. به همه دوستان توصیه می کنم آنرا ببینند. کار فاخر و ارزنده ای است. ضمن اینکه اگر حوصله ای ماند بحث کارشناسی آن را هم می توانید ببینید. من هم در این قسمت شرکت دارم و مطالبی را عرض خواهم نمود. امیدوارم حداقل از دیدن فیلم زیبا و ارزشمند " من سام هستم " بهره مند شوید...

قطره آهن

زیاد شنیده بودم که قطره آهنی که به بچه ها داده میشه ، می تونه باعت سیاهی دندان هایشان بشه اما تا حالا ندیده بودم ( بگذریم از اینکه هر چی تو دانشگاه خوندیم همه تئوری محض بوده ) تا هفته پیش که معاینات دهان و دندان بچه ها را شروع کردم . داشتم از سیاهی دندان های بچه به این کم سن و سالی شاخ در می آوردم( وحشتناک بود) که خودش توضیح داد که علتش چیه
فکر کردم ما داریم چی کار می کنیم ؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟ اول کلی طول می کشه که یه طرح را به مرحله اجرا درآوریم . بعد کلی وقت و هزینه می کنیم تا نگرش گروه هدف را تغییر دهیم تا بتونیم رفتار ایجاد کنیم. و سپس با یه بی دقتی خیلی ساده نگرش گروه هدف را به سر جای اولش بر می گردانیم و یا آثار جانبی به جا می گذاریم که دست کمی از اصلا اجرا نکردن طرح ندارد.( رهایش می کنیم آدم ها را بین زمین و هوا ول می کنیم و به چگونه به اجرا در آمدن طرح بی توجهی می نمائیم

دو جمله

چند روز پیش به دو جمله که همیشه بهشون فکر می کنم در کتابی برخورد کردم
یکی چیزی که در مذهب به ما آموخته شده و در عقاید ما ریشه دارد : با دیگران آنگونه رفتار کن که انتظار داری دیگران با تو رفتار کنند
و دیگری آنچه که زندگی روزانه به ما می آموزاند : با دیگران همانگونه رفتار کن که دیگران میل دارند با آنان رفتار شود

پنجره ای به سوی آموزش سلامت

وبلاگی است که به تازگی به کوشش جناب آقای دکتر شمس از دانشجویان مقطع پی اچ دی آموزش بهداشت راه اندازی شده. امید ااست همه ما با حمایت همه جانبه، ایشان را در این امر مهم تنها نگذاریم. و این اقدام سر آغازی مفید وهمیشه فروزان برای پا گذاشتن در راه اعتلای اهداف غائی ، و عالی ما باشد

جلسه چهارم

در جلسه چهارم به عوامل موثر بر خوشبختی( استمرار و پایداری زندگی مشترک ) پرداخته شد.آنها را به دو دسته کلی
عوامل قبل از ازدواج) عواملی که در انتخاب دقیق و درست ما تاثیر می گذارد )
و عوامل بعد از ازدواج(وجود توانائی ها و به کار گیری دانش ها و مهارت هائ لازم) تقسیم کردیم. از آنجائی که یک انتخاب صحیح می تواتد ، بسیار موثر در ادامه زندگی به نحو مطلوب باشد بیشتر به این بخش پرداخته شد.
به هر کدام از عوامل سن ، شغل و مسکن و وضعیت اقتصادی، چهره ظاهری ، دانش ، اعتقادات و فرهنگ و اصالت خانوادگی وعلایق ، توانائی برقراری ارتباط جنسی مناسب ، رفتار توسط افراد گروه نمره ای داده شد . شما هم می توانید بر اساس الویتهای شخصی خودتان این کار را انجام دهید.
نتیجه ای که حاصل شد این بود که افراد گروه در این مساله اتفاق نظر داشتند که هر کدام از عوامل ذکر شده می تواند به نحوی در رفتار افراد نمود پیدا کند.
سپس فرض کردیم ، شخص مورد نظر خود را که از تمامی عوامل بالا نمره مطلوب دریافت کرده است پیدا کرده ایم . آنگاه فاکتورهایی که بعد از این آشنائی اولیه و دیدن گرایش مثبت طرف مقابل در تصمیم گیری ما (و پایه گذاری خوشبختی) به صورت محسوس و نا محسوس می تواند نقش داشته باشد را لحاظ نمودیم.
ارتباطات ( خانوادگی /دو نفره ) انواع
مذاکره بین طرفین
تحقیق محلی (خانه ، محل کار ، دانشگاه و...) و پیدا کردن سوابق، در مورد خود فرد و خانواده اش
مشاوره تخصصی )پزشکی و غیر پزشکی )
تجربیات شخصی طرفین در مورد ارتباط با جنس مخالف ، ازدواج و....و تجربیاتی که از طرف اطرافیان به آنها عرضه می شود
اعتقادات مذهبی و قومی مثل ازدواج فامیلی ، مثبت بودن جواب استخاره
اگر شکست خوردید ،بدانید که برای شکست برنامه ریزی کرده بودید ...جمله طلایی استاد
گذشته از این عوامل به نظر شما وجود چه دانش ها و مهارت هائی برای خوشبخت ماندن در بعد از ازدواج ضروری است ؟

کتاب جدید


سازمان جهانی بهداشت بعد از ارائه اولین طبقه بندی خود در مورد ناتوانی در سال 1980 (طبقه بندی بین المللی اختلال ، ناتوانی و معلولیت ICIDH) ازاواسط دهه 90 اقدام به بازنگری آن نمود. این تلاشها بالاخره در سال 2001 به پایان رسید و طبقه بندی جدیدی تحت عنوان ( طبقه بندی بین المللی عملکرد ، ناتوانی و سلامت ICF ) به تصویب مجمع عمومی سازمان جهانی بهداشت رسید و برای اعضا لازم الاجرا شد. در آن دوران بسیار علاقمند شدم تا این طبقه بندی را اجرائی کنم که با همراهی دوست خوبم جنای آقای دکتر ارجمند تلاش زیادی را برای توسعه و آموزش آن به گروههای مختلف و استفاده کننده احتمالی آن بکاربستیم . خوشبختانه با ورود بموقع مرکز آمار ایران کار ترجمه آن نیز به صورت جدی به انجام رسید و اینک با انتشار آن توسط این مرکز ، گام مهمی جهت اجرایی شدن و کاربرد آن برای گفتمانی مشترک و با یک زبان در زمینه سلامت ، ناتوانی و معلولیت برداشته شده است. خوشبختانه مرکز آمار ایران استفاده از این طبقه بندی را برای جمع آوری آمار سرشماری ، مطالعات نمونه ای و نیز آمار ثبتی در دستور کار خود قرار داده است. امیدوارم که علاوه بر سازمان های درگیر با موضوع دانشگاهها هم بیش از پیش در این زمینه حساسیت بخرج دهند. امروز در ابتدای راه قرار داریم ، انجام مطالعات و کاربرد آن در حیطه های مختلف اجرائی ، تحقیقی و کلینکی می تواند در گسترش و تصحیح اشتباهات احتمالی آن موثر باشد...

دومین کنگره آموزش بهداشت

نمی دانم خبر دارید یا خیر ؟ دومین کنگره علمی آموزش بهداشت از تاریخ 15 تا 17 آذرماه جاری در محل دانشگاه علوم پزشکی زاهدان برگزار می شود. همت سرکار خانم دکتر درخشانی ، ریاست محترم دانشکده بهداشت آن دانشگاه ستودنی است. امسدوارم کنگره خوب و مفیدی را شاهد باشیم. برنامه سخنرانی ها را از اینجا می توانید دریافت کنید...

مدرسه م

مدرسه م دومین مدرسه ای است که میرم. همه چیز خیلی زیادی منظم و مرتب و سرجاشه . اونقدر که آدم مشکوک میشه . نواقصی داره اما کمبودها زیاد پیدا نیستن. گاهی فکر می کنم ، چون کمتر به مشکل برخورد می کنم ، کمتر ازش یاد خواهم گرفت. در هر حال الان واسه قضاوت خیلی زوده ، هنوز اصلا نمی دونم بتونم دووم بیارم یا نه . ای کاش از خواب بیدار می شدم و می دیدم ، همه اینها فقط یه کابوس بوده. اگه همین الان تلفن زنگ بزنه و بهم بگن دیگه لازم نیست بیاین نه تنها اصلا ناراحت نمیشم خدا را هم شکر می کنم . در هر حال از تقدیر نمیشه فرار کرد باهاش هم نمیشه جنگید ولی ای کاش حکمتش روشن بود

جلسه سوم

این بار فکر کردم بهتره ، مباحث را همونطور که برای ما مطرح شد به صورت سوال مطرح کنم تا شما هم روی آنها فکر کنین
سوالاتی که در این جلسه مطرح شد این موارد بود
چه کسی می تواند درست در مورد ازدواج تصمیم گیری کند ؟
چه عواملی در تصمیم گیری فاکتور موثر هستند ؟
چه کسی احساس نیاز به ازدواج می کند ؟
آیا تنها تصمیم دختر و پسر برای ازدواج کافی است ؟
عمده ترین موانع تصمیم گیری چیست؟
تسهیل کننده های ازدواج کدام هستند ؟

اما جملات کلیدی که در پاسخ دادن به این پرسش ها می تونه شما را هدایت ، راهنمائی و کمک کنه
علاقه اولیه به طرف مقابل در ابتدا به صورت نا خود آگاه بوجود می آید ، اما اجازه دادن به خود برای ابراز علاقه و شیوه ابراز علاقه است کا اهمیت زیادی برخوردار است

شناختی که فرد از طرف مقابل طی مراودات سالم پیدا می کند ،همراه با واقع بینی ، می تواند کمک کننده و سازنده در وجود آوردن یک ارتباط ، و حدس زدن نتایج حاصل از آن ، شکل دادن آن به طرف ازدواج و تشکیل زندگی وپیش بینی موفقیت یا شکست آن باشد

درگیری در مسایل روزمره ، نباید مانعی برای ایجاد و حفظ ارتباط باشد
و آخرین جمله و باز هم یه یادگاری از استاد : در تابوهای زندگی جلو نرویم

قسمت چهارم


بگذریم، استاد به چند تا ویژگی دیگه اشاره کرد مثل : داشتن ثبات اخلاقی ، انعطاف پذیری ، ....همچنین جایگاه عشق درپا گرفتن یک زندگی وادامه اش بررسی شد . اینکه چطور میشه که دو نفر با تمام تفاهمی که با هم دارن نمی تونن برن با هم زیر یه سقف زندگی کنن اما دو نفر با ضدیت کامل کنار هم در یک خانه خوشبختن
تا حالا شده ، با یه نفر با تمام خصوصیات مثبت و داشتن همه شرایط مناسب بر خورد کنین اما چون به دلتون ننشسته ، نتونین بپذیرینش ؟؟؟؟؟؟؟
استاد معتقد بود باید دختر ها یاد بگیرن که ایجاد رابطه کنن و به این رابطه شکل بدن ، و این فرهنگ خاص ما که قشر خاکستری مغز ما را پر کرده باید اصلاح بشه
نظرات مقابل به آسیب پذیری دخترها از لحاظ اجتماعی (با وجود استواری بیشتر از لحاظ عاطفی) پرداخت
ولی از جمع حرف هائی که رد و بدل شد به این نتیجه رسیدم که ، جمعا نظر ها مخالف نبود ، همانطوریکه خیلی از ما این کارو خودآگاه و ناخودآگاه در زندگی روزمره انجام می دیم،(حتی شما دوست خوبم که مال نسل گذشته ای ) بیشتر اختلاف در این بند خلاصه میشه که تغییر شیوه انجام این عمل باید کم کم صورت بگیره، تا قابل پذیرش باشه ، نه ناگهانی وگرنه جراتش را که بیشتر ما داریم
اما قشنگ ترین جمله ای که شنیدم از استاد بود که گفتن : ملاک های ازدواج ، ملاک های موفقیت هستن . راه ازدواج هم مثل راه موفقیت همراه با کم و کاستی ها ، کندی و تندی ها ، و حتی شکست های کوچک و موقتی و بین راه است

قسمت سوم

باز هم صحبت چرخید وقتی تنها عضو متاهل کلاسمون مطرح کرد : مرد ها در سنین پائین تر از 25 سالگی فقط به دنبال یه همدم هستن و معمولا در این سنین بر اساس عشق ازدواج می کنن ولی وقتی از این سن گذشت و ازدواج نکردن معمولا ازدواجشون به بعد از 30 سالگی موکول میشه...........خب البته تا حدودی با این حرف موافقم اما فکر می کنم این مربوط به جنسیت خاص و شرایط خاص اون جنس نباشه بلکه مربوط به سن و تجربیات ، حال و هوا و معیار هائی است که آدم در هر سن و سالی داره . می تونم با اطمینان کامل بگم یه دختر 17-18 ساله می تونه تمام عشقش را بدون هیچ توقعی به یه پسر که می تونه همدمش بشه عرضه کنه حتی اگه اون پسر هیچ امکان تشکیل زندگی را نداشته باشه، حاضره تمام نداری ها( مادی ، معنوی و حتی یه سری از خصوصیات شخصی....) را قبول کنه و حتی بیشتر خوشحال میشه اگه با هم زندگیشونو و همدیگرو بسازن وشرایط و آدم ها قابل عوض کردن و تغییر ، فرصت را برای زندگی کردن بسیار طولانی و آینده را هم بسیار دور دست می بینه اما بعد از گذشت فقط 4-5 سال همه چی عوض میشه انگار دختر دقیقه به دقیقه نبودن یک همدم و همسر راکنار خودش محاسبه کرده و لمس کرده ،آدم ها و شرایط را با ثبات ، زندگی را تمام شدنی و آینده را پیش چشم می بینه و دیگه حاضر نیست همون شرایط قبلی را بپذیره بخصوص اگه توی این 4-5 سال پیشرفت هائی هم در زندگیش کرده باشه

قسمت دوم

بعد دوباره جهت بحث عوض شد و یکی از دوستان عنوان کرد :اینکه ما به دنبال چه کسی با چه معیارهائی می گردیم بستگی داره به اینکه دنبال مشابه خودمون می گردیم و یا مکمل خودمون. بعضی ها پی نیمه گمشده خودشون در دیگران می گردند
البته اینجا یه نظریه مخالف هم وجود داره که سر کلاس وقت نشد در موردش صحبت کنم و اون اینه که :همه به نحوی دنبال مشابه های خودشون می گردن ، در بررسی این موضوع نباید فقط ظاهر را دید بلکه باید به عمق و ریشه توجه کرد به طور مثال :کسی که به دلایلی نتونسته تحصیلات تکمیلی داشته باشه اما دوست داره همسرش تحصیل کرده باشه و درس خوندن را هم دوست داشته باشه .........خوب این دو نفر شاید ظاهرا از لحاظ مدرک با هم متفاوت و مکمل هم هستن اما در اصل به هم شبیهن یعنی هر دوی آنها
به باسواد شدن اهمیت میدن و علاقه دارن

جلسات پویائی گروه ، قسمت اول


بحت گروهی در جلسات کلاسی پویائی گروه از چند هفته پیش شروع شد. موضوع بحث را ازدواج قرار دادیم. چون شده یه مشکل ، بحت انگیزه ، جذابه ، و هر چی ازش صحبت کنیم به شرطی که کلیشه ای نباشه باز هم کمه
جلسه اول اینقدر رسمی و بی مزه برگزار شد که ترجیح می دم ازش حرف نزنم اما جلسه دوم
سعی کردیم معیار های یک همسر مطلوب را بشماریم ، یکی از بچه ها عنوان کرد : شخص برای اینکه همسر مطلوبی باشه باید هر روز و همیشه تلاش کنه وبعد به داشتن مهارت در برقراری یک ارتباط موفق اشاره کرد و گفت : شخص باید از لحاظ روحی بتونه احساسات خودش را به خوبی و واضح نشون بده و بیان کنه که این بیان کردن هم خیلی مهمه. بعد سایر معیار ها را شمرد مثل : صداقت با خود ، با همسر و با همه افراد ، مسوولیت پذیری ، اعتماد به نفس ، نگرش مثبت
بعد من احساس کردم اگه قرار باشه تا آخر وقت معیار ها را بشماریم هیچ بحثی پیش نمیاد. بنابراین ادامه دادم : دلایل ازدواج می تونه برای ازدواج معیار هائی ایجاد کنه و مثال زدم : کسی که تمام فکر و ذکرش اینه که به خارج از کشور سفر کنه و اونجا زندگیشو شکل بده مطمئنا دنبال کسی می گرده که اونم بخواد این کارو بکنه و توانائیش را هم تا حدودی داشته باشه، پس معیارش همچین چیزی میشه....استاد تکمیل کردند : مرد بچه داری که همسرش به تازگی فوت کرده ، معیار هاش به شیوه ای میشه که یه نفر بتونه شرایطش را بپذیره و باهاش ازدواج کنه.......و بچه ها ادامه دادند که همیشه دلیل ازدواج نمی تونه معیار ایجاد کنه مثل امرفشار اجتماعی که می تونه دلیلی برای ازدواج باشه اما معیاری درست نمی کنه و خودش هم معیار نیست

آغاز با بچه های دوست داشتنی

تجربه ام با دانش آموزان محروم یکی از مدارس تهران که اسمشو مدرسه ت می گذارم شروع شد ، در حالیکه از یکی از بچه ها شنیدم ، بعضی وقتا شیر رایگان را که که سه روز در هفته توزیع میشه ، نمی خوره و به خونه برای خواهر کوچیکش که مدرسه نمیره می بره .نمی دونستم باید اونو به خاطر این احساس محبت و مسوولیتش در قبال خانواده تشویق کنم یا ازش بخوام که شیر و خودش بخوره ...در هر حال گذاشتم واسه وقتی که بیشتر با اوضاع و احوال خانواده ها آشنا شدم
یکی دیگه گفت ، وقتی صبح شیر می خوره حالت تهوع می گیره ، به همین خاطر معلم کلاس زنگ دوم شیرپخش می کنه & احساسشو درک می کنم آخه خودم هم همینطورم
تازه باید حواسم باشه جلو بچه ها ازون شیرها نخورم ،چون خیلی بد مزه است ، بچه ها از قیافم می فهمن که به زور دارم می خورم ..... واقعا اگه نخورن حق دارن، مزه شیر خشک آب زده می ده
یکیشون وقتی فهمید مربی بهداشت هستم ، خودشو به طرز با نمکی روی زمین انداخت و وسط کلاس ولو شد ، بعدا فهمیدم از من تداعی یه مسوول تزریقاتو کرده که با کمک معلمش این هم برطرف شد ، حالا هر وقت منو می بینه گزارش می ده کی بهداشتو رعایت نمی کنه
یکی از کلاس اولیا رو دیدم که داشت تیکه های بیسکویت و نون خرد شده را از روی آسفالت مدرسه به سختی جمع می کرد ، اول فکر کردم به خاطر احترامی است که ما به نون می گذاریم ، ولی بعد که زیر نظرش گرفتم دیدم ، نه بابا ، کلا کارش همینه ، آشغال های روی زمینو توی سطل می اندازه ،و خیلی هم ناراحت میشه اگه کسی زیر نظرش بگیره
دو تا شاگرد تپل مپل هم خودشون اومدن جلو و داوطلب شدن بهداشتیار شن

سالگرد وبلاگ

امشب سالگرد تولد وبلاگ " یادداشت های روزانه ..." من است. چهار سال پیش در چنین شبی اولین یادداشت خود را که همانا آغاز سخن با نام خداوند بود نوشتم. چهاردهم آبانماه 1380 . تصورش برایم سخت بود که با مشغله ای که در آن زمان داشتم بتوانم این مسیر را ادامه دهم . اما خواست خداوند این بود که در زمانی که هنوز تعداد وبلاگ نویسان به سی نفر هم نمی رسید این وبلاگ ایجاد شود و تا امروز نفس می کشد. در این مدت از خیلی چیزها نوشتم. از شادی و از غم، از تحلیل و از شعر و داستان ، از بی حوصلگی و از شوق نوشتن ، خبر های خوب و خبرهای بد، آموزش و گاهی هم از یادگیری شخصی ، از گلایه ها و از شرمندگی ها ، از محبت ها و از نامرادی ها ، از شوق ها و از اشک ها ، از دوستان و از ....
اما نیک می دانم که نوشتن وبلاگ برایم تجربه ای بوده است که حاضر نیستم آن را به راحتی از دست بدهم . نوشتن ساده نیست بویژه اگر بخواهی به آن متعهد باشی و در چنین زمانی کار آنقدر مشکل می شود که ممکن است مدتی هم نتوانی چیزی بنویسی حتی اگر تلاش هم کنی راه بجائی نخواهی برد . امید من آن است که در این مسیر توانسته باشم راهی را بگشایم ، چراغی را روشن کرده باشم و امیدی را در دل زنده نموده باشم . خوشحالم که این قلم دراین و به این مسیر متعهد مانده است و امید که در آینده نیز با لطف پرودگار بتواند پایدار بماند...
دوستانی در این راه کمکم کرده اند که ا ز همه سپاسگزارم ، حتی اگر نامشان را هم نمی برم خود بزرگوارانه من را خواهند بخشید . آنان که تشویق نمودند و راه نشان دادند و راهنمایم بودند . برا ی همه آروزی سلامت و عافیت دارم و از همه آنان التماس دعا...

عید مبارک



خدمت تمامی دوستان و همکاران عزیز ، فرارسیدن عید مبارک و سعید فطر را تبریک وتهنیت عرض می کنم. آرزو می کنم سالهای سال توفیق عبادت و روزه داری نصیب گردد . توفیق الهی برای همه خواستارم....

عید فطر مبارک

خدایا این ماه رمضونو ماه رمضون آخر ما قرار نده ، اگه تا حالا مارو نبخشیدی ، الان ببخش. ما رو راضی به رضایتت نگهدار وآرامشی که وعده داده ای به ما بچشان

مربی

اونقدر لیاقت و کفایت وزارتخونه برای جذب نیروهائی که تربیت می کنه بالاست و انرژی آدم های در ارتباط باهاشو فعال نگه می داره که بالاخره مجبور شدم بعد از کلی این در و اون در زدن و از درس و زندگی ، افتادن با نفسی به هن هن افتاده ، قلبی نا امید ، فکری بدبین تر از قبل و روحی خسته برم جذب کاری شم که از کودکی ازش متنفر بودم .حالا بماند چرا متنفرم(مربی بهداشت مدارس ). چرا ؟ علتش ساده است: چون ناچارم،چون دانشجوهستم و توانائیام اندازه تمام تلاشی است که همه ما با هم کرده ایم. فقط از خدا می خوام این احساس باعث نشه واسه بچه های معصوم کم بذارم