عوام زدگي
دیروز در دانشگاه تربیت مدرس همایش ارتقاء کیفیت زندگی برگزار شد.هرچند توفیق شرکت در مراسم افتتاحیه را نداشتم ولی گویا استقبال خوبی انجام شده بود. در جلسه بعدازظهر که عضو هیات رئیسه بودم یکی از سخنرانان اشاره ای به تحقیق کیفی نمود که در پایان صحبت از ایشان در مورد تحقیق خودشان سوال کردم که خب بماند و برایم مشخص شد که اینکه گفته شده کار کیفی انجام گرفته این گونه نبوده است.در پایان جلسه صحبت کوتاهی کردم و تذکری دادم از دو جنبه نخست اظهار خوشوقتی از اینکه بعد از مدتها در تربیت مدرس حاضر شدم و برخی خاطرات خوش دوران دانشجوئی تداعی شدو دوم هم گلایه ای بود از مظلومیت - اگر کاربرد آن درست باشد - تحقیق کیفی. تصور می کنم امروز دردانشگاه های ما تب عدد و رقم آنچنان بالاست که هیچ فضایی برای تحقیق کیفی متصور نیست و در برخی گروههای آموزشی که پذیرشی این چنین وجود دارد به نظر می رسد خطر پذیری است. من عمده آن را به عوام زدگی ربط می دهم زیرا دیده ام که عوام زدگی دانشگاه و محیط عام نمی شناسد.قبلا هم همین تجزبه را دارم که گروهی در همین دانشگاه ها تحقیق توصیفی را برنمی تافتند. تحقیق را فقط در نوع تجربی ان می پذیرفتند. کلام آخر اینکه باید هر اقدامی را در جایگاه و موقعیت آن سنجید و در نظر گرفت و همه چیز را سیاه یا سفید ندید بلکه در پی آن بود که بهترین کار در آن موقعیت زمانی چیست. هم تحقیق کیفی و هم تحقیق کمی هر دو مناسب اند اما در جایگاه و موقعیت ویژه خود....
0 Comments:
Post a Comment
<< Home